سرخط خبرها

گزارشی درباره کاوش‌های جدید باستان شناسی که سرگذشت قوم لوط را تائید می‌کند. | انفجار یک شهاب سنگ عامل ویرانی شهر باستانی

  • کد خبر: ۱۴۶۴۲۰
  • ۰۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۵
گزارشی درباره کاوش‌های جدید باستان شناسی که سرگذشت قوم لوط را تائید می‌کند. | انفجار یک شهاب سنگ عامل ویرانی شهر باستانی
کاوش‌های جدید باستان شناسی در منطقه «تل الحمام» اردن گزاره‌های قرآن کریم را درباره سرگذشت قوم لوط تایید می‌کند

امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز؛ یافته‌های جدید علمی با پیشرفت بشر در علم و فناوری سبب شده است تا برخی گره‌های تاریخی و اساطیری با کمک آن گشوده شود. باستان شناسی یکی از شاخه‌های علوم جدید است که توانسته با بهره گیری از روش‌های نوین علمی از ابهام‌های تاریخی پرده بردارد. یکی از شاخه‌های مهم و جذاب برای باستان شناسان کشف پدیده‌های مرتبط با گزاره‌های دینی است؛ گزاره‌هایی که در تورات، انجیل و قرآن به آن پرداخته شده و باستان شناسی برای عینیت بخشی به آن، در این مسیر گام گذاشته است.
در بیستم سپتامبر سال ۲۰۲۱ در مجله «scientific reports» مقاله‌ای منتشر شد که بحث‌های فراوانی را در فضای علمی و دینی دنیا برانگیخت. در این مقاله باستان شناسان مدعی شدند انفجار یک شهاب سنگ پنجاه متری عامل ویرانی عظیم شهر باستانی منسوب به قوم لوط در ۳هزارو۶۰۰سال پیش بوده است.

نگاهی تاریخ نگارانه به قومی نفرین شده

یکى از پیامبران الهى که ماجراى او و قومش به تفصیل در قرآن کریم بیان شده، حضرت لوط (ع) است که به گفته صاحب نظران، خویشاوندى ایشان با حضرت ابراهیم (ع) نیز قطعى و مسجل است. داستان حضرت لوط (ع) با اختلاف شایان توجهى در تورات نیز به چشم مى خورد که قطعات زیادى از آن جعلى و دور از شأن این پیامبر گران قدر است.
لوط (ع) در عصر حضرت ابراهیم (ع) زندگی می‌کرد. او از کسانی بود که به ابراهیم ایمان آورد و همراه او به فلسطین مهاجرت کرد. در نسب لوط و نسبت او با ابراهیم (ع) اختلاف است. برخی او را برادرزاده ابراهیم (ع) یعنی فرزند هاران بن تارخ می‌دانند و بعضی دیگر گفته اند که لوط پسرخاله ابراهیم (ع) و برادر ساره، همسر آن حضرت، بوده است و برخی هم او را خواهرزاده ابراهیم (ع) دانسته اند و‌ می‌گویند ابراهیم (ع) دایی لوط (ع) بوده است.

قرآن کریم داستان این پیامبر بزرگ الهی و قومش را با این سخن آغاز‌ می‌کند که «قوم لوط فرستادگان خدا را تکذیب کردند». سپس به دعوت حضرت لوط (ع) اشاره می‌کند که هماهنگ با کیفیت دعوت دیگر پیامبران گذشته است و‌ می‌فرماید: «در آن هنگام که برادرشان لوط به آنان گفت: آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟»
لحن گفتار و دل سوزی عمیق و فوق العاده آن حضرت نشان می‌داد که،  چون یک برادر سخن می‌گوید، سپس افزود: «من برای شما پیامبری امین هستم.» «اکنون که چنین است، تقوای الهی پیشه کنید و از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید.» فکر نکنید که این دعوت وسیله‌ای برای آب و نان است و یک هدف مادی را تعقیب می‌کند. نه، «من کمترین پاداشی از شما نمی‌خواهم. زیرا اجر و پاداشم فقط بر پروردگار عالمیان است.».

اما آن مردم خودسر در جواب لوط (ع) گفتند: «ای لوط! اگر دست از این سخنان برنداری، از این سرزمین تبعید خواهی شد و تو را بیرون خواهیم کرد.» سخنان تو فکر ما را به هم می‌ریزد و آرامش ما را به هم می‌زند. ما حتی حاضر به شنیدن این حرف‌ها نیستیم و اگر همچنان ادامه دهی، کمترین مجازات تو تبعید از این سرزمین است. این جمعیت فاسد، گروهی از افراد پاک را که مزاحم اعمال زشت خود می‌دیدند، قبلا از شهر و آبادی خود بیرون رانده بودند. لوط را نیز تهدید کردند که اگر راه خود را ادامه دهی، تو نیز به همان سرنوشت گرفتار خواهی شد.

سرانجام عذاب الهی رسید

جریان به همین منوال ادامه یافت. یعنی از جناب لوط (ع) اصرار در دعوت به راه خدا و التزام به سنت فطرت و ترک فحشا، و از آن‌ها اصرار بر انجام خبائث تا جایی که طغیانگری ملکه آنان شد و کلمه عذاب الهی در حقشان ثابت و محقق گردید. پس خدای عزوجل رسولانی از فرشتگانی بزرگ و محترم برای هلاک کردن آنان مأمور کرد. فرشتگان اول بر ابراهیم (ع) وارد شدند و آن جناب را از مأموریتی که داشتند (یعنی هلاک کردن قوم لوط) خبر دادند. جناب ابراهیم (ع) با فرستادگان الهی بگومگویی کرد تا شاید بتواند عذاب را از آن قوم بردارد و ملائکه را متذکر کرد که لوط (ع) در میان آن قوم است. فرشتگان جواب دادند که ما بهتر می‌دانیم در آنجا چه کسی هست و به موقعیت لوط و اهلش از هرکس دیگر آگاه تریم و اضافه کردند که مسئله عذاب قوم لوط حتمی شده است و هرگز برگشتنی نیست.

صبح، هنگام طلوع فجر، صیحه آن قوم را فراگرفت و خدای عزوجل سنگی از گل نشان دار که نزد پروردگارت برای اسرافگران در گناه آماده شده است، بر آنان ببارید و شهرهایشان را زیر و رو کرد و هرکس از مؤمنان را که در آن شهر‌ها بود، بیرون نمود. البته به جز یک خانواده هیچ مؤمنی در آن شهر‌ها یافت نشد و آن خانواده لوط (ع) بود و آن شهر‌ها را آیت و مایه عبرت نسل‌های آینده کرد تا کسانی که از عذاب الیم الهی بیم دارند، با دیدن آثار و خرابه‌های آن شهر‌ها عبرت بگیرند.

یافته‌های جدید باستان شناسی در «تل الحمام»

حفاری‌های جدید باستان شناسی در شهر تل الحمام واقع در غرب اردن کنونی نشان می‌دهد یک حادثه کیهانی باعث شده است تا حدود ۳هزارو۶۵۰سال پیش این شهر ساحلی در نزدیکی دریای مرده به طور کامل نابود شود. محققان تخمین می‌زنند انفجار این شهاب سنگ قدرت تخریبی معادل هزاربرابر قوی‌تر از بمب اتمی هیروشیما ایجاد کرده است.
تجزیه و تحلیل شواهد برجای مانده در ویرانه‌های تپه باستانی تل الحمام نشان می‌دهد یک شهاب سنگ به عرض تقریبا پنجاه متر در ارتفاع چهار کیلومتر بالاتر از سطح زمین منفجر شده و پس از یک نور خیره کننده، موجی از گرمای دوهزاردرجه‌ای ایجاد کرده است.

حرارت ایجادشده به حدی بوده است که بلافاصله بدنه‌های چوبی خانه‌ها را سوزانده و اشیای فلزی مانند شمشیر، نیزه و حتی سازه‌های سفالی و آجری را ذوب کرده است. با این حال، این همه تخریب نبوده و چند ثانیه بعد یک موج شوک انفجار عظیم از راه رسیده و همه چیز ازجمله مجموعه کاخ پنج طبقه با دیواری مستحکم به ضخامت چهار متر را ویران کرده است.
شهر تل الحمام با مساحتی ده برابر بزرگ‌تر از اورشلیم در طول عصر برنز میانی، حدود ۲ هزار سال بزرگ‌ترین شهر تمدن دنیای باستان در جنوب شام به شمار می‌رفت. با این حال، یک باره از میان رفت و بیش از ششصد سال بدون سکنه باقی ماند.

کاوش‌های اولیه باستان شناسی وجود مواد غیرمعمول مانند سفال‌های ذوب شده، زغال سنگ، آجر حباب دار، دانه‌های سوخته و خاکستر حجمی از تخریب عظیم را نشان می‌داد. پژوهشگران نخست با تجزیه و تحلیل‌های رسوبات و لایه‌های خاک مواردی مانند جنگ، آتش سوزی، فوران آتشفشانی و زمین لرزه را بررسی و رد کردند و گفتند هیچ کدام از این رویداد‌ها نمی‌تواند گرمایی مشابه ایجاد کند، تا اینکه سرانجام بیل مکانیکی کاوشگران تکه سنگ‌های کوارتز را در محل پیدا کرد که نشانه‌ای از اتفاقی شدید و درجه حرارت ناگهانی زیاد حاصل از برخورد کیهانی بود.

دکتر جیمز کنت، استاد زمین شناسی در دانشگاه سانتا باربارای کالیفرنیا در آمریکا، می‌گوید: «ما سنگ‌های کوارتزی در این ناحیه یافتیم که با فشار‌های شدیدی ضربه دیده اند و این بسیار عجیب است. زیرا سنگ کوارتز یکی از مواد معدنی سخت است و ضربه زدن به آن بسیار دشوار است.»
محاسبات تیم بیست ویک نفره کارشناسان نشان داد این انفجار نمی‌توانسته است حاصل از برخورد سیارک بوده باشد. زیرا دهانه برخوردی در محل وجود ندارد، بلکه انفجار ناشی از یک جرم آسمانی مانند شهاب سنگ بوده است. دانشمندان می‌گویند انفجار سطوح خارجی گلدان‌های سفالی را ذوب کرده است و آجر‌ها و اسکلت انسان‌های نزدیک به محل حادثه تکه تکه شده اند.

دانشمندان معتقدند تل الحمام همان سدوم یا شهر قوم لوط است که مطابق روایات کتاب مقدس به علت اعمال غیراخلاقی ساکنانش مشمول غضب خدا شده و گزارش ویران شدنش در سفر پیدایش تورات آمده است.
دکتر کنت که در این تحقیق با فیلیپ سیلویا، استاد باستان شناسی کتب مقدس در دانشگاه ساوت وست ترینیتی آمریکا همکار بوده است، می‌گوید: «همه مشاهدات ذکرشده در سفر پیدایش عهد عتیق با یک ضربه هوایی مطابقت دارد.»

وی اضافه کرد: «با اطمینان صددرصد علمی نمی‌توان گفت که شهر ویران شده همان شهر سدوم عهد عتیق است. با این حال، توصیف شاهدان عینی از این حادثه فاجعه بار در ۳هزارو۶۰۰ سال پیش احتمالا به یک سنت شفاهی تبدیل شده و در قالب گزارشی مکتوب در کتاب مقدس تورات درباره نابودی قوم لوط (ع) آمده است.»

ناحیه تل الحمام از لحاظ خاک منطقه‌ای حاصل خیز به شمار می‌رفت. با این حال، محققان که از سال۲۰۰۵ در تپه‌ای در این ناحیه مشغول حفاری و تحقیق هستند، نمی‌دانستند چرا ناگهان این منطقه در دوره‌ای از تاریخش به شوره زار تبدیل شده است. باستان شناسان اکنون می‌گویند احتمالا انفجار شهاب سنگ و حرارت فوق العاده زیاد، سطح عظیمی از آب شور دریای مرده را بخار کرده و به روی دره پاشیده است یا نمک‌های ساحلی دریا را بلند کرده و به روی شهر ریخته است. سواحل دریای مرده هم اینک نیز مملو از نمک هستند.

در پی این اتفاق غلظت نمک خاک به میزان غیرعادی افزایش یافته و کشاورزی در شعاعی بیست وپنج کیلومتری غیرممکن شده است. در پی این حادثه ده‌ها هزار تن از ساکنان نواحی اطراف مهاجرت کردند و پس از آن ششصد سال طول کشید تا بارندگی‌ها در این ناحیه بیابانی نمک را از مزارع بشوید و بتوان در این منطقه بار دیگر زراعت کرد. در روایت کتاب مقدس ذکر شده است که به لوط پیامبر دستور داده شد از شهر خارج شود و پشت سرش را نگاه نکند، اما همسر لوط لحظه‌ای درنگ کرد و به «ستونی از نمک» تبدیل شد، در حالی که «آتش و گوگرد از آسمان می‌بارید و دود غلیظ از شهر بلند بود.»

نکته‌ای درخور تأمل

برای بررسی پدیده‌ای تاریخی در متون دینی باید مسیری روشمند و متکی به مستندات قابل دفاع را طی کرد. یافته‌های علمی جدید می‌تواند در این مسیر به اندیشمندان علوم دینی کمک کند، اما از آنجا که ابطال پذیری این یافته‌ها محتمل است، نباید به عنوان مهم‌ترین سند عینی به آن تکیه کرد. در قرآن کریم آیات متعددی به جریان قوم لوط (ع) اشاره کرده و نوع عذابی که بر آن‌ها فرود آمده، ذکر شده است. لازم است این یافته‌های جدید در کنار بررسی دقیق متون دینی به عنوان شواهد عینی به آن توجه شود. زیرا احتمال دارد سال‌ها بعد با توجه به کاوش‌هایی جدید نظرات باستان شناسان تغییر کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->